آفلاتوکسین ها و آلودگی های قارچی
هنگامیکه خوراکهای آلوده به آفلاتوکسین و سموم قارچی به حیوانات شیرده داده میشود، متابولیتی از آفلاتوکسین بهنام M در شیر ترشح میشود. ازآنجا که پاستوريزاسيون، استريليزاسيون و فرآوري شير بر بقا و کاهش سميتAFM1 تاثیر زیادی ندارد، این سم سرانجام به فرآوردههای مختلف لبنی انتقال مییابد و سلامت مصرف کنندگان را به خطر میاندازد. اگرچه سميت آفلاتوکسين M1 از پيش ساز آن (AFB1) کمتر است، اما هر دو سرطانزا و جهشزا هستند و توسط آژانس بين المللي تحقيقات سرطان (2002)، آفلاتوکسين B1در گروه 1 و آفلاتوکسين M1در گروه 2 مواد سرطانزا طبقه بندی شدهاند.
شایع ترین عوارض آلودگی به آفلاتوکسین ها
ونگ و همکاران (2001) گزارش کردند که آلودگی ویروس بیماری هپاتیت B در مناطقی از چین بومی بوده و تماس با AFB1 ریسک ابتلا به سرطان کبد را تا 60 برابر افزایش میدهد. در نشخوارکنندگان (بهویژه گاوهای شیرده) تغذیه شده با خوراک آلوده به AFB1 مشکلات سلامتی از قبیل سرطان کبد، تضعیف سیستم ایمنی، ناهنجاریهای تولیدمثلی، ناقص الخلقهزایی، کاهش مصرف خوراک و تولید شیر بروز میکند. انسانها نیز مشکلات سلامتی مشابهی را هنگام تغذیه با غذای آلوده به AFB1 و یا AFM1 نشان میدهند.
حد مجاز آفلاتوکسین در خوراک
بهدلیل سرطانزایی AFB1 و AFM1، این ترکیبات در خوراک گاوهای شیرده و بهویژه در شیر و محصولات لبنی، بهشدت کنترل میگردند. سازمان غذا و داروی آمریکا حداکثر مقدار مجاز AFM1 و AFB1 در شیر خام و خوراک دام را بهترتیب 0/5 و 20 قسمت در بیلیون تعیین کرده است (برگ، 2003)، درحالیکه اتحادیه اروپا حداکثر مقدار مجاز این سمها را بهترتیب 0/05 و 10 قسمت در بیلیون، تعیین کرده است(کمیسیون اروپا، 2006). در ايران نيز مقرراتي براي حداکثر مقدار مجاز آفلاتوکسين M1 در محصولات لبني مختلف وضع شده است که طبق آن، مقدار مجاز AFM1 در شير حداکثر 0/05 قسمت در بیلیون، در نظر گرفته شده است(سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران، 2002).
انتقال آفلاتوکسین از خوراک دام به شیر به دو دلیل باعث نگرانی است:
اول بهدلیل مصرف بالای شیر و محصولات لبنی توسط انسان و بهویژه نوزادان و کودکان (بهدلیل امکان مصرف مقادیر بالای شیر و حساسیت بیشتر نسبت به بالغین) و دوم اینکه مصرف شیر حاوی غلظتهای بالاتر از حد مجاز جهت تغذیه انسان مجاز نمیباشد. بنابراین شیر حاوی AFM1 بالاتر از مقدار مجاز بایستی دور ریخته شود که میتواند باعث وارد آمدن زیانهای اقتصادی عمده به تولیدکنندگان شیر و محصولات لبنی گردد.
از طرف دیگر، همه ساله بخش عمده خوراک دام مورد استفاده در کشور مانند ذرت، جو، گندم و کنجاله سویا از طریق کشتیها و از بنادر وارد کشور میگردند و اغلب هنگام حمل و نقل، نگهداری نامناسب و توزیع به مقادیر مختلفی از سموم قارچی آلوده میشوند. ازآنجا که تمام بنادر مهم وارداتی کشور ما در مناطق گرم و مرطوب جنوب قرار دارند که مساعدترین شرایط را برای رشد قارچها و تولید آفلاتوکسینها دارند، مشکلات مرتبط با سموم قارچی و بهویژه آفلاتوکسینها مضاعف میگردد.
طی سال های گذشته چندین گزارش علمی آلودگی شیر خام و محصولات لبنی تولید شده در مناطق مختلف ایران با آفلاتوکسین را گزارش کردهاند (اویسی و همکاران، 2007؛ تاج کریمی و همکاران، 2008؛ فلاح، 2010؛ ؛ ثانی و همکاران، 2010). با وجود گزارشات متعدد درباره آلودگی شیر و محصولات لبنی، تاکنون هیچ گونه پژوهشی در داخل کشور و در راستای حل این مشکل اساسی انجام نشده است.
با توجه به اهمیت سلامت و بهداشت عمومی و ضررهای اقتصادی احتمالی صنعت دامپروری و تولید محصولات لبنی، پیدا کردن روشهای عملی و سریع برای شناسایی و سمزدایی از آفلاتوکسینها در غذای انسان و دام، به لحاظ اقتصادی و همه گیر شناسی اهمیت ویژه ای دارد.
روش های کنترل سموم قارچی
براي غیرفعال کردن و يا كاهش ميزان آفلاتوكسين روشهای زیادی مطالعه شدهاند که مهمترین آنها شامل جداسازي فيزيكي، غير فعال كردن توسط حرارت، اشعهدهی، استخراج توسط حلال، تخریب شیمیایی، غير فعال كردن توسط میکروبها و تخمير می باشد. روشهای فوق تاحدودی قادر به غیرفعال کردن و کاهش آفلاتوکسینها میباشند اما عمدتا بهدلیل ایجاد باقیماندهها (کاهش ایمنیت) و کاهش کیفیت مواد غذایی، روشهایی عملی و قابلقبول نبودهاند. نتایج تحقيقات اخیر نشان داده است كه آسانترین، عملیترین و ارزانترین شيوه در كاهش بروز اختلالات مربوط به سموم قارچی يا جلوگيري از ورود اين سموم در شير و محصولات دامی استفاده از مواد جاذب یا مواد کمپلکس کننده در خوراک میباشد.
ترکیبات جاذب مختلفی برای کاهش جذب آفلاتوکسین در خوراک و دستگاه گوارش حیوانات اهلی و بهویژه گاوهای شیرده استفاده شدهاند، اما پرکاربردترین ترکیبات جاذب، ترکیبات معدنی آلومینوسیلیکاتی هستند. بنتونيتها در جذب مایکوتوکسینها و بهویژه آفلاتوکسینها كاربرد دارند. از طرف دیگر، ایران به لحاظ معادن مختلف از جمله بنتونیت، بسیار غنی میباشد اما متاسفانه بهدلیل عدم شناخت و آگاهی کافی از ترکیبات و ویژگیهای آنها، استفاده موثری از آنها نمیشود، این درحالی است که سالانه حجم عظیمی از همین بنتونیتهای طبیعی و با فراوریهای خاص ( بهعنوان توکسین بایندر، مکمل دامی و دیگر کاربردها) با برندهای مختلف تجاری، به داخل کشور وارد میشود.
از این رو شناسایی ویژگیها تولید و کاربرد بنتونیتهای داخلی که توان جذب بالایی برای آفلاتوکسینها داشته باشند، میتواند موجب تحول در صنایع غذایی و دامپروری برای تولید محصولات لبنی و دامی سالم (عاری از آفلاتوکسین) و ارتقاء بهداشت عمومی گردیده و از واردات محصولات خارجی و خروج ارز و سرمایه داخلی جلوگیری نماید.
منابع
Berg, T. 2003. How to establish international limits for mycotoxins in food and feed. Food Control, 14: 219–224.
Fallah, A.A. 2010. Aflatoxin M1 contamination in dairy products marketed in Iran during winter and summer. Food Control, 21: 1478-1481.
IARC (International Agency for Research on Cancer), 2002. World health organization international agency for research on cancer. Aflatoxins: B1, B2, G1, G2, M1. In: Some traditional herbal medicines, some mycotoxins.
ISIRI, Institute of Standard and Industrial Research of Iran. 2002. Maximum Tolerated Limits of Mycotoxins in Foods and Feeds. National standard No. 5925.
Oveisi, M.R., Jannat, B., Sadeghi, N., Hajimahmoodi, M. and Nikzad, A. 2007. Presence of aflatoxin M1 in milk and infant milk products in Tehran, Iran. Food Control 18: 1216–1218.
Sani, A. M., Nikpooyan, H., and Moshiri, R. 2010. Aflatoxin M-1 contamination and antibiotic residue in milk in Khorasan province, Iran. Food and Chemical Toxicology, 48: 2130-2132.
Tajkarimi, M., Aliabadi-Sh, F., Salah Nejad, A., Poursoltani, H., Motallebi, A. A., and Mahdavi, H. 2008. Aflatoxin M1 contamination in winter and summer milk in 14 states in Iran. Food Control, 19: 1033-1036.
Wang, J.S, Huang, T., Su, J., Liang, F., Wei, Z., Liang, Y., Luo, H., Kuang, S.Y., Qian, G.S., Sun, G., He, X., and Kensler, T.W. 2001. Hepatocellular carcinoma and aflatoxin exposure in Zhuqing Village, Fusui County, People’s Republic of China. Cancer Epidemiology, Biomarkers and Prevention, 10: 143–146.