روشهای حذف و غیرفعال کردن آفلاتوکسینها
1- روش فیزیکی
- درجه حرارت
حساسیت آفلاتوکسینها، در برابر حرارت تابع شرایط محیطی است. برای مثال وجود رطوبت در موادغذایی باعث افزایش درصد تجزیه و از بین رفتن آفلاتوکسینها در برابر حرارت میشود و این کار تحتتأثیر هیدرولیز حلقه لسیتینی در غلظتهای مؤثر رطوبت و درجه حرارت انجام میگیرد. یا اینکه حضور رطوبت در محیط سبب تحریک واکنشهای شیمیایی در موقعیتهای مختلف بعضی مایکوتوکسینها شده است.
در نتیجه سمیت آنها را تغییر میدهد. یا حضور پروتئینها و سایر ترکیبات غذایی در محیط باعث حفظ و ثبات آفلاتوکسینها در موادغذایی حرارت دیده میشوند که اینکار ناشی از کاهش نفوذ حرارت و تثبیت توکسین به وسیله اتصال با پروتئینها و سایر اجزای تشکیلدهنده نمونه غذایی است. (لیندرفِلسِر و سیئِگ لار، 1970).
برای افزایش درصد تجزیه و کاهش انواع مایکوتوکسینها و به خصوص آفلاتوکسینها در موادغذایی انواع روشهای حرارتی وجود دارد که عبارتند از:
الف) بریان کردن موادغذایی: موادغذایی حاوی آفلاتوکسین و یا اوکراتوکسین چنانچه به مدت 30 دقیقه در درجه حرارت بالاتر از 150 تا 200 درجه سانتیگراد سرخ شوند، سمیت آنها به میزان 40 تا 80 درصد کاهش مییابد (کلیچ و همکاران، 1995).
ب) پخت به صورت نان یا کیک یا پخت در فر: درجه حرارتهای 90 تا 120 درجه سانتیگراد فر سبب میشود که 80 درصد آفلاتوکسین در نان یا کیکی که 20 درصد آفلاتوکسین داشته، تجزیه شود (لِتوتور و همکاران، 1983).
ج) پخت در محیطهای آبکی یا پخت مرطوب: درصد تجزیه آفلاتوکسینها و به خصوص آفلاتوکسین B1 در محیطهای آبکی و در درجه حرارتهای 120 به مدت 20 دقیقه افزایش مییابد. زیرا در این روش حلقه لکتونی آفلاتوکسین بلوکه شده و خصوصیات خود را از دست میدهد (لِتوتور و همکاران، 1983).
- استفاده از صافیها
امروزه به کمک صافیها و عمل فیلتراسیون در صنایع مختلف به خصوص صنایع روغنکشی، قادرند 100 درصد آفلاتوکسین موجود در روغنهای خورکی را حذف نمایند. عمل سانتریفوژ کردن قادر است فقط 65 درصد آفلاتوکسین موجود در روغن بادامزمینی را رسوب داده و حذف نماید و 35 درصد باقیمانده را میتوان به کمک خاکهای فعال شده و جذب سطحی آفلاتوکسین بر روی آنها از محیط غذایی دور نمود(لِتوتور و همکاران، 1983).
- جداسازی مکانیکی
جداسازی مکانیکی محصولات کشاورزی آلوده به آفلاتوکسین، به عنوان یک روش فیزیکی خنثیسازی و یا غیرفعال نمودن آفلاتوکسینها نبوده، بلکه سیستمی است جهت پیشگیری از رشد و توسعه و نفوذ عوامل تولیدکننده انواع آفلاتوکسین در محصولات کشاورزی و به خصوص محصولات غذایی (ساراجیوا و همکاران، 1989).
2- روش اشعهدهی
اشعههای یونیزه کننده نظیر اشعه گاما اغلب برای حذف میکروارگانیسمهای بیماریزا از موادغذایی مختلف و انواع خوراک دام استفاده میشود. این اشعه در مقایسه با اشعه مرئی و یا UV تأثیر بیشتری دارد، چون قابلیت نفوذ آن در انواع جامدات و مایعات بیشتر از سایر اشعهها میباشد.
اما مولکولهای آلی با ساختمان پیچیده نظیر انواع آفلاتوکسینها در برابر اشعه گاما آب را تجزیه کرده و سبب آزاد شدن رادیکالها میگردد. در نتیجه شرایط لازم برای تخریب و تجزیه آفلاتوکسینها ایجاد میشود (لیندرفِلسِر و سیئِگ لار، 1970).
3- روش عملآوری
عملآوری بعضی از محصولات کشاورزی باعث کاهش میزان آفلاتوکسین در محصول نهایی میشود. برای مثال آسیاب کردن دانههای مرطوب باعث میشود عصاره دانه که محتوی مواد پیشساز و تشکیلدهنده آفلاتوکسین است، خارج شوند.
یا عملآوری و خیساندن دانههای ذرت موجب میشود که آفلاتوکسین در بخشهای مختلف دانه قرار گیرد به صورتی که 40 درصد آفلاتوکسین موجود در آب مرحله خیساندن دانهها، 38-30 درصد در فیبر دانه، 17-4 درصد در گلوتن و 10-6 درصد در جوانه قرار میگیرد. همچنین اگر دانه برنج مرطوب تخمیر شده و برشته گردد، آفلاتوکسین موجود در دانه از بین میرود (لِتوتور و همکاران، 1983).
4- روش شیمیایی
روشهای شیمیایی غیرفعال کردن انواع آفلاتوکسین در محصولات کشاورزی، باید آفلاتوکسینها را به طور کامل به یک فرآورده غیرسمی تبدیل کند، بدون اینکه تغییری در کیفیت و ماهیت مواد اولیه ایجاد نماید. حلقه لکتونی در ساختمان انواع آفلاتوکسینها بیشترین تأثیر را در برابر عوامل شیمیایی میپذیرند.
برای مثال در برابر عوامل قلیایی حلقههای لکتونی باز شده و هیدرولیز میشوند و این کار منجر به کاهش سمیت و سرطانزا بودن آفلاتوکسینها میگردد (ساراجیوا و همکاران، 1989).
5- ترکیبات کمپلکس کننده (جاذب)
تحقیقات اخیر نشان داده است که آسانترین، عملیترین و ارزانترین شیوه در کاهش بروز اختلالات مربوط به سموم قارچی به ویژه AFB1 یا جلوگیری از ورود این سموم به شیر و محصولات دامی استفاده از مواد جاذب یا مواد کمپلکس کننده در خوراک میباشد.
این ترکیبات مولکول آفلاتوکسین را در خوراک آلوده و در دستگاه گوارش بصورت محکم و غیر قابل برگشت جذب میکند، بنابراین کمپلکس آفلاتوکسین-جاذب از دستگاه گوارش عبور کرده و از طریق مدفوع دفع میشود و بدین صورت از جذب آفلاتوکسین جلوگیری کرده و یا آن را به حداقل میرساند.
ترکیبات جاذب مختلفی جهت کاهش جذب آفلاتوکسین در خوراک و دستگاه گوارش حیوانات اهلی استفاده شده اند، اما پرکاربردترین ترکیبات جاذب ترکیبات معدنی (Inorganic) رسی هستند.
تاکنون از زئولیت طبیعی، بنتونیت، آلومینوسیلیکاتهای هیدراته سدیم-کلسیم، دیواره سلولی مخمر و زغال فعال برای کاهش سمیت آفلاتوکسینها در خوراک طیور استفاده شده است (هیوئینگ و همکاران، 2001). فرآیند سم زدایی موفق، باید اقتصادی و قادر به حذف تمامی مقادیر ناچیز سم بدون برجای گذاشتن باقیمانده های خطرناک بوده و در عین حال بر ارزش غذایی فرآورده تاثیری سوء نداشته باشد.
جاذبهای معدنی و آلومینوسیلیکاتها به دلیل ساختار قطبی و باردار خود، در جهت خنثی نمودن بار ساختار خود با سموم قطبی از جمله AFB1 متصل میشوند. از جمله این جاذبها، بنتونیت به دلیل ویژگی جذبی بالا مورد بررسی زیادی قرار گرفته و مشخص شده که این رس توانایی جذب آفلاتوکسین در مطالعات آزمایشگاهی و کاهش اثرات سوء گروه آفلاتوکسین را در مطالعات مزرعهای دارد (مجتهدی، 1392؛ فیلیپس و همکاران، 1998؛ لمکه و همکاران، 2001).
بنتونیت اساسا یک آلومینوسیلیکات آبدار، یک رس پلاستیکی و بسیار کلوئیدی است و ویژگی منحصر به فرد آن این است که هنگام قرار گرفتن در آب چندین برابر میزان اولیه افزایش حجم پیدا کرده و در برابر حرارت مقاوم است. بنتونیت ها در ابتدا به عنوان پلت چسبان مورد استفاده قرار میگرفتند. بعدها نشان داده شده که این ترکیبات، توانایی زیادی در جذب سموم قارچی به ویژه آفلاتوکسینها دارند.
بنتونیت سدیم و بنتونیت کلسیم، دو نوع طبیعی از بنتونیتها هستند که به میزان زیادی در جیره های دام و طیور استفاده میشوند. این ترکیبات دارای ساختمانی با توانایی جذب و اتصال به آفلاتوکسینها برای خنثی نمودن آنها میباشند. سطح مولکولی این ترکیبات با آب اشباع شده و قادرند ساختمان اتمی قطبی آفلاتوکسینها را به خود جذب نمایند.
بنتونیت با باندشدن با بخش بتاکربونیل مولکول آفلاتوکسین در جلوگیری از آفلاتوکسیکوزیس موثر است (فیلیپس، 1990؛ شایدلر، 1993؛ لدوکس، 1999). افزودن ترکیبات بنتونیت به جیره حاوی آفلاتوکسین باعث افزایش مصرف خوراک، افزایش وزن بدن، کاهش ضریب تبدیل و نسبت وزن کبد، کلیه و طحال میشود (دی وراک، 1990؛ رزا و همکاران، 2001؛ میازو و همکاران، 2005؛ رادکو، 2007).
یک جاذب بایستی یکسری ویژگیهای خاص را داشته باشد تا جهت کاهش سمیت مایکوتوکسینها موفق باشد. درک اینکه یک جاذب چگونه موجب کاهش سمیت میگردد مهم است، زیرا برخی از جاذبها ممکن است در جذب آفلاتوکسین نسبت به دیگر مایکوتوکسینها، موثر تر باشند.
با این وجود، مکانیسم عمل جاذبهای مختلف با مایکوتوکسینهای مختلف، هنوز به طور کامل تعیین نشده است (استرود، 2006).جاذبهای رسی شامل آلومیناها، سیلیکاتها، فیلوسیلیکاتها، زئولیتها، بنتونیتها و کائولینها میباشند. از جمله جاذبهای غیر رسی میتوان کربن فعال، دیواره سلولی مخمر و … را نام برد.